مفاهیم گذشته، حال و آینده، نتیجه محدودیت دید انسان است
در مبانی خداشناسی بعد از توحید، یکی از اساسی ترین اوصاف پروردگار، علم و دانایی او است که همه عالم هستی را شامل می شود، حتی ذره ای در عالم پهناور، از علم نامحدود او پوشیده و پنهان نیست. هر قطره بارانی که فرو میافتد، هر غنچه ای که می شکفد، هر دانهای که در دل زمین نهفته است، هر موجود زندهای که حرکت می کند، هر نطفه ای که در رَحِم منعقد می شود، تا آنجا که هر اندیشهای که در هر ذهنی خطور کند، همه در دانش خدا آشکار است.
کما اینکه قرآن کریم می فرماید: "بدانید خداوند از هر چیزی آگاه است".[بقره، آیه ۲۳۱]
یا در جای دیگر می فرماید: "اگر آن چه در سینههای شما است، پنهان دارید یا آشکار کنید، خداوند آن را میداند".[آل عمران، آیه ۲۹]
یا آیه ۱۶ سوره ق: "ما انسان را آفریدیم و وسوسه های نفس او را می دانیم و ما به او از رگ گردن نزدیک تریم".[ق، آیه ۱۶]
باید توجه کنیم که آفرینش الهی مستمر بوده و همه موجودات، همان گونه که اصل هستی را از خالق گرفته اند، ادامه هستی را هم از او می گیرند. از این جا روشن میشود که علم و آگاهی خداوند به تمامی موجودات، همیشگی و در هر زمان و مکان است: "ألَا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ؛ آیا آن که موجودات عالَم را آفریده از حال آنها با خبر نیست؟".[ملک، آیه ۱۴] پس از آن جا که خدا خالق همه چیز است، آگاه بر همه چیز هم است.
این بدان جهت می باشد که خداوند وجودی است غیر متناهی و غیر محدود؛ او محیط بر همه جا و همه زمان ها است؛ هیچ مکانی و زمانی خالی از وجود او نیست و برای وجود نامنتاهی زمان آینده و گذشته و دوری و نزدیکی مطرح نیست. چون چیزی که محدود است، در یک جا هست و در جای دیگر نیست، یا در یک زمان هست و در زمان دیگر نیست. زمان و مکان فقط در مادّیات است، ولی برای وجود نامتناهی این مسایل مطرح نمی باشد.
آیت الله مکارم شیرازی در این رابطه می فرماید: فرض کنید کسی در اتاقی زندانی است که فقط روزنه کوچکی به خارج دارد، در حالی که کاروان شتر از مقابل این روزنه می گذرد، او نخست ناظر سر و گردن یک شتر، سپس کوهان، بعد پا و دم او است. هم چنین سایر شترهایی که در این قطارند. کوچک بودن روزنه دید سبب میشود او برای خود گذشته و آینده درست کند، امّا کسی که بیرون اتاق و بر پشتبام است، به تمام بیابان نگاه میکند و قطار شتران را یک جا میبیند که در حال حرکتند.
از این جا روشن میشود که مفاهیم گذشته و حال و آینده، نتیجه محدودیت دید انسان است. آن چه برای ما زمان گذشته محسوب می شود، برای اقوام پیشین، زمان آینده بود و آن چه برای ما آینده است، برای آینده گان، گذشته است. امّا برای ذاتی که همه جا حضور دارد و ازل و ابد را فرا گرفته است، ماضی و مضارع و حال، بیمعنی است و همه حوادث در تمام طول زمان، نزد او حاضرند و او به همه حوادث و موجودات عالم، در گذشته و حال و آینده احاطه دارد.[۱]
پس در نتیجه؛ همان طوری که خدا بر زمان چیره است، بر مکان هم چیره است و دور و نزدیک و این جا و آن جا برای او که وجودش نامحدود می باشد، مطرح نیست و در همه جا به طور یکسان حضور دارد و عالِم و دانای بر همه چیز در همه زمان ها و مکان ها است و به اسرار و نهان سراسر هستی آگاه می باشد. امیر مؤمنان علی (علیهالسلام) میفرماید:"خداوند به تمام اسرار آگاه و از همه ضمائر و نهان ها با خبر است. به همه چیز احاطه دارد و بر همه چیز غالب است".[۲]
پی نوشت :
۱. ناصر مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج ۴، ص ۹۶.
۲.نهج البلاغة فیص الاسلام، خطبه ۸۵، ص ۱۹۶.